شرمنده چند وقتی کم کار بودم...
طاقتم نیست و صبر از دل من بیرون شد
بار الها مددی تاج سرم بیرون شد
روزها قصه این درد ، شب تارم بود
باز هم شکر که این شب شکنی آخر شد
یارم از دست شد و مونسم از دست برفت
مهر آذر به بر است و شب نوروز بشد
گلبن آرزویی بود به سرپرده دل
لیک در رقص گل باد خزان آخر شد
آن همه ناز و ادا کز روی ماهش چیدم
کوه خاری بُد (بود) و اندر دل من سوزان شد
خواهم ار دست دهد پرده اسرار درم
که به افسونگریش دل ز کفم بیرون شد
طاقتم نیست و صبر از دل من بیرون شد
بار الها مددی تاج سرم بیرون شد
این شعر را در توصیف آثار نماز سروده ام .
یک شبی امید بر رخسار بود
حیرتی در حسرت آن یار بود
موجی از آتش فتاده بر دلم
کاسه ای از خون شده این پیکرم
لحظه لحظه روشنایی ها خموش
اندک اندک کاسه صبرم به جوش
اندر این احوال بودم تا به چند
یک منادی زد به آوایی بلند
ای رفیق راه، ره کج کرده ای
خسته سرما، جامه کنده ای!!؟؟
این پیام چون تیر بود بر این دلم
چون نشست و شعله زد بر خرمنم
ای امان از چشمها بگشودنم
در حضور یار ، خود را دیدنم
چون زبان در حمد و تسبیحش بگفت
هم پی قدقامتش، تکبیر بر لب می شکفت
الهی مر تو را جز این سخن نیست
که جز الطاف تو بر من کرم نیست
ندانستم که دستم در بر او
به جامش شد بلند یا وصف مه رو
نیاورد طاقتم بر قامت راست
کمان ابرویش طاقی بلند داشت
رکوع من ، خم ابروی او بود
اشارت های ابرو، سجده ام بود
شهادت من به تهلیلش که گفتم
سلامش را شنیدم در جوابم
سلام بر بنده روشن ضمیرم
سلام بر جوهر پرگار دینم
اگر دیدی وجودت در نیاز است
کلیم من همانا در نماز است
نمازت را به گرمی می شنیدم
نیازت را به نرمی می پذیرم
تقبل بنده ام ، نور نمازت
کند تضمینِ هر جزء عبادت
تبارک سوره اخلاص و رحمن
تبارک بر تو زینت، نور ایمان
سلام اون هم چه سلامی بعد از یک وقفه طولانی . حقیقت اینه که این باز نشدن پارسی بلاگ و عدم توانایی در ویرایش صفحات بر روی بعضی از سیستم ها هم برای ما شده دردسری . در هر صورت خوشحالم که در این ماه مبارک و در آستانه شبهای قدر می توانم یکی دیگر از شعرهایم را در مدح حضرت امیرالمومنین برای شما خواننده عزیز به نمایش بگذارم.
یا علی (ع)
حق نهاده جهان بر سر موی علی
پنج اولوالعزم دین ، رهرو کوی علی
کشتی نوح نبی هیچ نرفت بر لبی
ذکر علی می برد جان بر دیگر علی
سنگ و گل آن حرم چنگ زدند هر دمی
خانه دل را زدند قرعه به نام علی
لایق صحبت شود بهر کرامت کلیم
چونکه خدا می زند حرف چو حرف علی
طرد حرم می شود مادر هر عیسوی
تا که حرم بشکند در بر ام علی
هیچ صراطی نبود بعد نبی جز علی
دم نزنم من چرا ؟ یا علی و یا علی
خوب امتحانات پایان ترم تمام شد و این بار وبلاگ نویسیم را با شعرهایم آغاز می کنم .
بوی کاه گل
بوی کاه گل ، بوی گندم ، بوی گل
بوی یک لحظه اجل در کوی دل
بوی اشک و بوی آتش ، بوی خون
بوی افسون گشته ای در یک جنون
بوی رخوت ، بوی سنت ، بوی آز
بوی یک لحظه تپش در هر فراز
بوی هستی ، بوی باران ،بوی آب
بوی واصل آمدن از هر سراب
بوی لذت ، بوی عشق و بوی یار
بوی آدم دوستی در هر جوار
یک نصیحت، می شود تا بی نهایت خوب بود
می توان ، می توان تا بی کرانها بود ، بود
مهدی
شروع شد ...
وداعی دیگر در شبی تاریک و وهم آور
خدایا این کدامین رکن می باشد ز ارکانت
چنین لرزان
خدایا راست آیا است؟
چرا دیوار و در را اینچنین غمبار می بینم؟
چرا دل کوچه های شهر را
از غم ، سیاه و تار می بینم؟
خدایا غم فراوان است و
صحبت ز شرح کوچه و دیوار ،نالایق
ولیکن خوب می دانم که مردی
گر بخواند اینچنین آواز را غمبار
بدون شک که از غمنامه اش
گر عالمی را چاه می کندند
همی شایسته بود کز سوز آوازش
همه عالم به خون رنگین می گشت و
همه دنیا دگرگون
از غم بی یادگار ماندن.
تبریک
تبریک تبریک
و هزاران تبریک
به مناسبت خوشحالی میلیونها ایرانی .
چه لحظه ای زیباتر از لحظه شادی دسته جمعی ،
شادی برای پیروزی و سربلندی،
شادی ای که از یک غرور ملی سرشار است .
شادی ای که پیامد صبر و تلاش است.
شادی ای که نوید افتخار و میهن دوستی است.
درود بر شما ایرانیان ، با تمام خلوص و صفای باطنتان.
پایدار و سربلند باشید.
فقط چون توی امتحانات هستم کمتر مزاحم می شوم. ولی از آنجا که روز 17 خرداد روز تولدم هست گفتم زودتر از همه خودم به خودم ، تولدم را تبریک بگویم.
فقط امیدوارم در هر سالروز تولدم ، بتوانم به نوعی تولدی دوباره به دست آورم . تولدی که نوعی تحول را در پی داشته باشد. تولدی که نه فقط برای پدر و مادرم، که برای همه شادی آور باشد .
تولدی که همه را به یاد روز تولد خود بیندازد.
چه روز خوب و رؤیایی است اون روزی که همه با هم جشن تولد خودشون رو می گیرند. اون هم در حالی که دور تا دور یکدیگه حلقه زده اند و دست تو دست همدیگه ، متحد و یکپارچه ، چنان شمع های روی کیک رو فوت می کنند تا تمام سالهای دوری قبل از اون رو ، همراه دود پریشانی به هوا ببرند و یک صدا داد بزنند که :
بیا شمعها رو فوت کن که صد سال زنده باشیم .
وای که این لحظه چقدر زیبا و رومانتیک میشه.
مطمئنا تو تاریخ ثبت میشه .
آره شک نکنیم که توی تاریخ ثبت میشه:
روز تولد مردم دنیا مصادف با روز ......................... بر همه جهانیان ، عرشیان و همه هستی مبارک باد .
تو این فکر بودم به عنوان اولین مطلب ، چه جور نوشته ای را بیارم که انگار اصلا نیازی به فکر کردن نداشت . اون کیه که تبلیغ به این روشنی سایت Parsiblog را ندیده باشه . منظورم همون آمار گیری در مورد انتخاباته . خوب این هم یک سوژه مناسبه که برای شروع همچین بد هم نیست .
خوب:
بی شک عرصه انتخابات آن هم به صورت آزادانه یکی از نشانه های دموکراسی بوده و حضور هر چه پر فروغ تر رای دهندگان دلیلی بر ادعای مردمی بودن آن می باشد.
ولی آنچه در جهت افزایش مشارکت مردمی از اهمیت خاص برخوردار است زمینه سازی جهت بالابردن علاقه در قشرهای مختلف مردمی است .
بی شک حضور افراد ( کاندیداها ) با تنوع فکری ، گرایش های مختلف و ایده های جدید در عرصه سیاست های داخلی و خارجی می تواند به نوعی ، تزریق نوعی اشتیاق مردمی جهت حضوری گرم و سرشار از جوشش و انگیزه باشد.
اما به نظر شما ایده های یکسان و سیاستهای همسو ( البته با حضور افراد با چهره های شغلی مختلف ) تا چه حد می تواند مشوق اقشار جامعه باشد. و یا ادعاهای خالی از تفکر صحیح و منطقی جهت اداره سیستمی با قابلیتهای مختلف که ارائه نظرات جدید و عملی کردن آنها معمولا تا حد زیادی غیر ممکن می باشد ( که معمولا مرهون یک شجاعت بزرگ جهت برخورد و مقابله با اژدرماهی هایی است که سیطره بر آنها نیز صرفا در پی گذشتن از تمام اعتبار فردی بوده و عبور از گرداب دام های پهن گشته در برابر تمام راهکار هایی است که در هر طوفان مصائب به فکر بزرگترین سیاستمداران می رسد ) تا چه حد می تواند در افزایش روحیه مشارکت ماثر باشد.
و یا ادعاهایی معمولا بی مایه و تو خالی مبنی بر رساندن هر فرد از جامعه به سر حد موجودیت خود ، و یا رساندن جامعه به سکویی جهت پرتاب به اوج قله های خوشبختی . که البته این ادعاها صرفا جهت افزایش محبوبیت در جوامع بشری که تازه به الفبای سیاست رسیده باشند و از رسم الخط های آن هیچ گونه اطلاعی نداشته باشند شاید کارآمد باشد .
به نظر شما ،
در شرایط زمانی کنونی که از یکسو فشارهای خارجی در پی یکسری سیاستهای بلند مدت سیستمداران خارجی بر ایران به یک معزل تبدیل گردیده است ،
و نیز نیازهای داخلی مردمی که برآوردن بعضی از این درخواستها بسیار فوری و ضروری رخ نمایانده است ،
چه کسی با چه شعاری می تواند این کورس رقابت را با پیروزی پشت سر بگذارد؟
به نظر من حضور کاندیداها باید پر مایه باشد . یعنی با راهکارهایی عملی ، جهت نیل به اهداف پیش بینی شده خود باشند . راهکارها باید بر منطق زمانی درست سوار بوده و همسو با خواسته های مردم تدوین گردیده باشد . اصول جامعه شناسی و موقعیت سنجی در آن رعایت شده و در بازه های زمانی کوتاه مدت قابل اجرا و قابلیت بسط در تمام دوره ها را داشته باشد .
بی شک فردی را باید برگزید که :
1- از قدرت و نفوذ زیادی در امور داخلی کشور برخوردار بوده و در زمینه اعمال سیاستهای داخلی خود از چنان ابهتی برخوردار باشد که بتواند نظرات خود را جهت پیشبرد اهداف بر تمامی سنگ اندازان داخلی فهمانده و آن را عملی نماید.
2- در زمینه سیاست خارجی نیز بدون هیچ گونه فوت وقتی جزء یکی از چهره های بزرگ سیاسی به شمار آمده و همه کشورها ، گوشه چشمشان به سخنرانی ها و کنفرانس های مطبوعاتی او باشد و او را یک فرد استوار و ثابت قدم قلمداد نمایند .
3- تجربه کافی و وافی در زمینه مدیریت و اداره کشور داشته باشد و با پشت سر گذاشتن چالشهای مختلف در عرصه های گوناگون ، قابلیت اداره کشور در فرآیندهای پیش رو را داشته باشد.
این متن را در آینده نه چندان دور تکمیل خواهم کرد .
شروع کار با یک سلام .
سلامی به گرمی آفتاب و درخشندگی مهتاب .
سلامی که از اعماق جان یک هنردوست برآمده
و چون هم نفسی را بیند با او به گرمی برخواسته
و او را در سیر زیباترین زیباییهای هستی همسفر خواهد بود.
عشق خود را به تمام ایرانیان تقدیم می کنم.
آرزو دارم عشق غفور را پذیرا باشید .